چيزهايي كه روزه را باطل ميكند
نيت
لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلاً بگويد فردا را روزه ميگيرم، بلكه همين قدر كه براي انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب كاري كه روزه را باطل ميكند انجام ندهد، كافي است و براي آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقداري پيش از اذان صبح و مقداري هم بعد از مغرب از انجام كاري كه روزه را باطل ميكند خودداري نمايد.
انسان ميتواند در هر شب از ماه رمضان براي روزه فرداي آن نيت كند بهتر است كه شب اول ماه هم نيت روزه همه ماه را بنمايد.
از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح، هر وقت نيت روزه فردا را بكند اشكال ندارد.
وقت نيت روزه مستحبي از اول شب است تا موقعي كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد كه اگر تا اين وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبي كند، روزه او صحيح است.
كسي كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نميتواند نيت روزه واجب نمايد.
اگر بخواهد غير روزه رمضان، روزه ديگري بگيرد بايد آن را معين نمايد، مثلاً نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر ميگيرم، ولي در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان ميگيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگري را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب ميشود.
اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب ميشود و نه روزهاي كه قصد كرده است.
اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بيهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد، قضاي آن را بجا آورد.
اگر پيش از اذان صبح نيت كند و مست شود و در بين روز به هوش آيد، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاي آن را هم بجا آورد.
اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزهاش صحيح است.
اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد، يا بعد از ظهر ملتفتشود كه ماه رمضان است، روزه او باطل ميباشد، ولي بايد تا مغرب كاري كه روزه را باطل ميكند انجام ندهد و بعد از رمضان هم روزه آن روز را قضا نمايد.
اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
كسي كه براي بجاآوردن روزه ميتي اجير شده اگر روزه مستحبي بگيرد اشكال ندارد، ولي كسي كه روزه قضا يا روزه واجب ديگري دارد، نميتواند روزه مستحبي بگيرد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبي بگيرد، در صورتي كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبي او به هم ميخورد و ميتواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفتشود، روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب يادش بيايد، روزهاش صحيح است، اگر چه بياشكال نيست.
اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد كه روز معيني را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيت نكند، روزهاش باطل است و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است، يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، روزه او صحيح و گرنه باطل ميباشد.
اگر براي روزه واجب غير معيني مثل روزه كفاره، عمداً تا نزديك ظهر نيت نكند، اشكال ندارد. بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.
اگر در ماه رمضان پيش از ظهر كافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، ميتواند روزه بگيرد و قضا هم ندارد.
اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
روزي را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد ميتواند نيت روزه رمضان كند، ولي اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب ميشود.
اگر روزي را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبي و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيت روزه رمضان كند.
اگر در روزه واجب معيني مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد، روزهاش باطل است، ولي چنانچه نيت كند كه چيزي كه روزه را باطل ميكند، بجا آورد در صورتي كه آن را انجام ندهد، روزهاش باطل نميشود.
در روزه مستحب و روزه واجبي كه وقت آن معين نيست، مثل روزه كفاره، اگر قصد كند كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، يا مردد شود كه بجا آورد يا نه، چنانچه بجا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است.
چيزهايي كه روزه را باطل ميكند
نه چيز روزه را باطل ميكند:
اول: خوردن و آشاميدن. دوم: جماع. سوم: استمنا، چهارم: دروغ بستن به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر عليهمالسلام، پنجم:رساندن غبار غليظ به حلق، ششم: فرو بردن تمام سر در آب، هفتم: باقي ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح، هشتم: اماله كردن با چيزهاي روان، نهم: قي كردن.
و احكام اينها در مسايل آينده گفته ميشود.
1- خوردن و آشاميدن
اگر روزهدار عمداً چيزي بخورد يا بياشامد، روزه او باطل ميشود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت، و چه كم باشد يا زياد. حتي اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل ميشود، مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان به طوري از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود.
اگر موقعي كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، بايد لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمداً فرو برد، روزهاش باطل است و كفاره هم بر او واجب ميشود.
اگر روزهدار سهواً چيزي بخورد يا بياشامد، روزهاش باطل نميشود.
احتياط واجب آن است كه روزهدار از استعمال آمپولي كه به جاي غذا به كار ميرود، خودداري كند. ولي تزريق آمپولي كه عضو را بي حس ميكند يا به جاي دوا استعمال ميشود، اشكال ندارد.
اگر روزهدار چيزي را كه لاي دندان مانده است، عمداً فرو ببرد، روزهاش باطل ميشود.
كسي كه ميخواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولي اگر بداند غذايي كه لاي دندان مانده در روز فرو ميرود، چنانچه خلال نكند و چيزي از آن فرو رود روزهاش باطل ميشود. بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاي آن روز را بگيرد.
فرو بردن آب دهان، اگر چه بهواسطه خيال كردن ترشي و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نميكند.
فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاي دهان نرسيده، اشكال ندارد، ولي اگر داخل فضاي دهان شود، احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.
اگر روزه دار به قدري تشنه شود كه بترسد از تشنگي بميرد، ميتواند بهاندازهاي كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولي روزه او باطل ميشود و اگر ماه رمضان باشد، بايد در بقيه روز از بجا آوردن كاري كه روزه را باطل ميكند، خودداري نمايد و بعد هم قضاي آن روز را به جاي آورد.
جويدن غذا براي بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولاًبه حلق نميرسد، اگر چه اتفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نميكند. ولي اگر انسان از اول بداند كه به حلق ميرسد، چنانچه فرو رود، روزهاش باطل ميشود و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.
انسان نميتواند براي ضعف روزه را بخورد، ولي اگر ضعف او به قدري استكه معمولاً نميشود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد.
2- جماع
جماع روزه را باطل ميكند، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد.
اگر كمتر از مقدار ختنهگاه داخل شود و مني هم بيرون نيايد، روزه باطل نميشود، ولي كسي كه آلتش را بريدهاند اگر كمتر از ختنهگاه را هم داخل كند، روزهاش باطل ميشود.
اگر شك كند كه به اندازه ختنهگاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است. و كسي كه آلتش را بريدهاند، اگر شك كند كه دخول شده يا نه، روزه او صحيح است.
اگر فراموش كند كه روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به طوري كه از خود اختياري نداشته باشد، روزه او باطل نميشود. ولي چنانچه در بين جماع يادش بيايد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فوراً از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
3- استمنا
اگر روزهدار استمنا كند، يعني با خود كاري كند كه مني از او بيرونآيد، روزهاش باطل ميشود.
اگر بي اختيار مني از او بيرون آيد، روزهاش باطل نيست. ولي اگر كاري كند كه بي اختيار مني از او بيرون آيد، روزهاش باطل ميشود.
هرگاه روزهدار بداند كه اگر در روز بخوابد، محتلم ميشود، يعني در خواب مني از او بيرون ميآيد، ميتواند در روز بخوابد و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزهاش صحيح است.
اگر روزهدار در حال بيرون آمدن مني از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيري كند.
روزهداري كه محتلم شده، ميتواند بول كند و استبرا نمايد. ولي اگر بداند به واسطه بول يا استبرا كردن باقي مانده مني از مجرا بيرون ميآيد، در صورتي كه غسل كرده باشد، نميتواند استبرا كند.
روزهداري كه محتلم شده، اگر بداند مني در مجرا مانده و در صورتي كه پيش از غسل بول نكند بعد از غسل مني از او بيرون ميآيد، بنابر احتياط واجب بايد پيش از غسل بول كند.
اگر به قصد بيرون آمدن مني كاري بكند، در صورتي كه مني از او بيرون نيايد، روزهاش باطل نميشود.
اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن مني با كسي بازي و شوخي كند، در صورتي كه عادت نداشته باشد كه بعد از بازي و شوخي مني از او خارج شود، اگرچه اتفاقاً مني بيرون آيد، روزه او صحيح است. ولي اگر شوخي را ادامه دهد تا آن جا كه نزديك است مني خارج شود، و خودداري نكند تا خارج گردد، روزهاش باطل است.
4- دروغ بستن به خدا و پيغمبر
اگر روزهدار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد، اگر چه فوراً بگويد دروغ گفتم، يا توبه كند، روزه او باطل است و احتياط واجب آن است كه حضرت زهرا (س) و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقي ندارند.
اگر بخواهد خبري را كه نميداند راست است يا دروغ نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسي كه آن خبر را گفته يا از كتابي كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد. ليكن اگر خودش هم خبر بدهد، روزهاش باطل نميشود.
اگر چيزي را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نميشود.
اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل ميكند و چيزي را كه ميداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آن چه را كه گفته، راستبوده، روزهاش صحيح است.
اگر دروغي را كه ديگري ساخته عمداً به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد، روزهاش باطل ميشود، ولي اگر از قول كسي كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.
اگر از روزهدار بپرسند كه آيا پيغمبر صلي الله عليه و آله چنين مطلبي فرمودهاند و او جايي كه در جواب بايد بگويد نه، عمداً بگويد بلي، يا جايي كه بايد بگويد بلي، عمداً بگويد نه، روزهاش باطل ميشود.
اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستي را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغي را به آنان نسبت دهد و فرداي آن روز كه روزه ميباشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزهاش باطل ميشود.
5- رساندن غبار غليظ به حلق
رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل ميكند، چه غبار چيزي باشد كه خوردن آن حلال است، مثل آرد، يا غبار چيزي باشد كه خوردن آن حرام است.
اگر به واسطه باد غبار غليظي پيدا شود و انسان با اين كه متوجه است مواظبت نكند و به حلق برسد، روزهاش باطل ميشود.
احتياط واجب آن است كه روزهدار دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند. ولي بخار غليظ روزه را باطل نميكند، مگر اين كه در دهان به صورت آب در آيد و فرو دهد.
اگر مواظبت نكند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود، چنانچه يقين داشته كه به حلق نميرسد روزهاش صحيح است.
اگر فراموش كند كه روزه است و مواظبت نكند، يا بياختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزهاش باطل نميشود و چنانچه ممكن است بايد آن را بيرون آورد.
6- فرو بردن سر در آب
اگر روزهدار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقي بدن او از آب بيرون باشد، بنا بر احتياط واجب بايد قضاي آن روزه را بگيرد، ولي اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقداري از سر بيرون باشد روزه او باطل نميشود.
اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد، روزهاش باطل نميشود.
اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه روزهاش صحيح است.
اگر سر زير آب برود ولي مقداري از موها بيرون بماند، روزه باطل ميشود.
اگر روزهدار بياختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نميشود.
اگر عادتاً با افتادن در آب سرش زير آب ميرود، چنانچه با توجه به اين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزهاش باطل ميشود.
اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگري به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فوراً سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد، روزهاش باطل ميشود.
اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
اگر بداند كه روزه است و عمداً براي غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او روزه واجبي باشد كه مثل روزه كفاره وقت معيني ندارد، غسل صحيح و روزه باطل ميباشد. ولي اگر واجب معين باشد، اگر به فرو بردن سر در آب قصد غسل كند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب غسل او هم باطل است، مگر آن كه در زير آب يا در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند كه در اين صورت غسل او صحيح است و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است، مگر آن كه در همان زير آب توبه نمايد و در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند كه در اين صورت غسل او صحيح است.
اگر براي آنكه كسي را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزهاش باطل است.
7- باقي ماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح
اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم ننمايد، روزهاش باطل است.
كسي كه جنب است و ميخواهد روزه واجبي بگيرد كه مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمداً غسل نكند تا وقت تنگ شود، ميتواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.
اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزي را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلاً اگر نميداند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
كسي كه در شب ماه رمضان براي هيچ كدام از غسل و تيمم وقت ندارد، اگر خود را جنب كند روزهاش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب ميشود، ولي اگر براي تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب كند، با تيمم روزه او صحيح است، ولي گناهكار است.
اگر گمان كند كه به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب كند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم كند روزهاش صحيح است.
كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نميشود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزهاش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب ميشود.
هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد بيدار ميشود براي غسل، ميتواند بخوابد.
كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزهاش صحيح است.
كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتي كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزهاش صحيح است.
كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و ميداند يا احتمال ميدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتي كه بخوابد و بيدار نشود، روزهاش باطل است.
اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار ميشود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا كند و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براي مرتبه سوم بخوابد و كفاره بر او واجب نميشود.
خوابي را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگر از آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب ميشود.
اگر روزهدار در روز محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.
هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
كسي كه ميخواهد قضاي روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روي عمد نباشد، روزه او باطل است.
كسي كه ميخواهد قضاي روزه رمضان را بگيرد، اگرچه بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلاً پنج روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بعد از رمضان عوض آن را بجا آورد، و اگر وقت قضاي روزه تنگ نيست روزه بگيرد.
اگر در روزه واجبي غير روزه رمضان و قضاي آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزهاش صحيح است، چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.
اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند، يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نكند، روزهاش باطل است.
اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاي آن را بگيرد، بايد تيمم نمايد و روزهاش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه كفاره و روزه نذري بگيرد، اگرچه بدون تيمم هم روزهاش صحيح است، ولي احتياط مستحب آن است كه تيمم كند.
اگر زن نزديك اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براي هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است، ولي اگر در وسعت وقت قضاي رمضان را گرفته باشد، صحيح بودن آن اشكال دارد.
اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.
اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزههايي كه گرفته صحيح است.
اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهي كند و تا اذان غسل نكند و در تنگي وقت تيمم هم نكند، روزهاش باطل است. ولي چنانچه كوتاهي نكند، مثلاً منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، در صورتي كه تيمم كند روزه او صحيح است.
اگر زني كه در حال استحاضه است، غسلهاي خود را به تفصيلي كه در احكام استحاضه گفته شده بجا آورد، روزه او صحيح است.
كسي كه مس ميت كرده، يعني جايي از بدن خود را به بدن ميت رسانده، ميتواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد، روزه او باطل نميشود.
8- اماله كردن
اماله كردن با چيز روان اگرچه از روي ناچاري و براي معالجه باشد، روزه را باطل ميكند، ولي استعمال شيافهايي كه براي معالجه است اشكال ندارد، و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايي كه براي كيف كردن است، مثل شياف ترياك يا براي تغذيه از اين مجرا است، خودداري نمايند.
9- قي كردن
هرگاه روزهدار عمداً قي كند – اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد – روزهاش باطل ميشود، ولي اگر سهواً يا بياختيار قي كند، اشكال ندارد.
اگر در شب چيزي بخورد كه ميداند به واسطه خوردن آن در روز بياختيار قي ميكند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
اگر روزهدار بتواند از قي كردن خودداري كند، چنانچه براي او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خودداري نمايد.
اگر مگس در گلوي روزهدار برود، چنانچه به قدري پايين رود كه به فرو بردن آن خوردن نميگويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است، واگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود كه قي كند و روزهاش باطل شود، و چنانچه فرو برد روزهاش باطل ميشود، و بنابر احتياط واجب بايد كفاره جمع بدهد.
اگر سهواً چيزي را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه به قدري پايين رفته باشد كه اگر آن را داخل شكم كند خوردن نميگويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.
اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزي از گلو بيرون ميآيد، نبايد عمداً آروغ بزند، ولي اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزي در گلو يا دهانش بيايد آن را بيرونبريزد، و اگر بي اختيار فرو رود، روزهاش صحيح است.
احكام چيزهايي كه روزه را باطل ميكند
اگر انسان عمداً و از روي اختيار كاري كه روزه را باطل ميكند، انجام دهد، روزه او باطل ميشود و چنانچه از روي عمد نباشد اشكال ندارد، ولي جنب اگر بخوابد و تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.
اگر روزهدار سهواً يكي از كارهايي كه روزه را باطل ميكند انجام دهد و به خيال اين كه روزهاش باطل شده، عمداً دوباره يكي از آنها را بجا آورد، روزه او باطل ميشود.
اگر چيزي به زور در گلوي روزهدار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نميشود، ولي اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلاً به او بگويند اگر غذا نخوري ضرر مالي يا جاني به تو ميزنيم و خودش براي جلوگيري از ضرر، چيزي بخورد، روزه او باطل ميشود.
روزهدار نبايد جايي برود كه ميداند چيزي در گلويش ميريزند يا مجبورش ميكنند كه خودش روزه خود را باطل كند، اما اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزي به خوردش ندهند، روزه او صحيح است و چنانچه از روي ناچاري كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، روزه او باطل ميشود، ولي اگر چيزي در گلويش بريزند، باطل شدن روزه او محل اشكال است.
آنچه براي روزهدار مكروه است
چند چيز براي روزهدار مكروه است و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن در صورتي كه مزه يا بوي آن به حلق برسد، انجام دادن هر كاري كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف ميشود، انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق ميرسد و اگر بداند به حلق ميرسد جايز نيست، بو كردن گياههاي معطر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباسي كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كاري كه به واسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن با چوب تر، و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن مني زن خود را ببوسد يا كاري كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و اگر به قصد بيرون آمدن مني باشد، در صورتي كه مني بيرونآيد، روزه او باطل است.
جاهايي كه قضا و كفاره واجب است
اگر در روزه ماه رمضان عمداً قي كند يا در شب جنب شود و به تفصيلي كه قبلاً گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، فقط بايد قضاي آن روز را بگيرد، و چنانچه عمداً اماله كند يا سر زير آب ببرد، بنابر احتياط واجب بايد كفاره هم بدهد، ولي اگر كار ديگري كه روزه را باطل ميكند عمداً انجام دهد، در صورتي كه ميدانسته آن كار روزه را باطل ميكند، قضا و كفاره بر او واجب ميشود.
اگر به واسطه ندانستن مسأله كاري انجام دهد كه روزه را باطل ميكند، چنانچه ميتوانسته مسأله را ياد بگيرد، بنابر احتياط واجب كفاره بر او ثابت ميشود، و اگر نميتوانسته مسأله را ياد بگيرد يا اصلا ملتفت مسأله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نميكند، كفاره بر او واجب نيست.
كفاره روزه
كسي كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستوري كه در مسأله بعد گفته ميشود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه ميتواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلاً بك مرتبه بگويد: «استغفرالله» و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.
كسي كه ميخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سي و يك روز آن را پي در پي بگيرد و اگر بقيه آن پي در پي نباشد، اشكال ندارد.
كسي كه ميخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعي شروع كند كه در بين سي و يك روز، روزي باشد كه مانند عيد قربان روزه آن حرام است.
كسي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتي شروع كند كه در بين آن به روزي برسد كه روزه آن واجب است، مثلاً به روزي برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
اگر در بين روزهايي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، عذري مثل حيض يا نفاس يا سفري كه در رفتن آن مجبور است، براي او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجا ميآورد.
اگر به چيز حرامي روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتي حرام شده باشد مثل نزديكي كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب ميشود، يعني بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن استبايد انجام دهد.
اگر روزهدار دروغي را به خدا و پيغمبر صلي الله عليه و آله نسبت دهد، كفاره جمع كه تفصيل آن در مسأله پيش گفته شد بنابر احتياط بر او واجب ميشود.
اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفاره بر او واجب است، ولي اگر جماع او حرام باشد يك كفاره جمع واجب ميشود.
اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، براي همه آنها يك كفاره كافي است.
اگر روزهدار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد، يك كفاره جمع كافي است.
اگر روزهدار كاري كه حلال است و روزه را باطل ميكند، انجام دهد، مثلاً آب بياشامد و بعد كار ديگري كه حرام است و روزه را باطل ميكند انجام دهد، مثلاً غذاي حرامي بخورد، يك كفاره كافي است.
اگر روزهدار آروغ بزند و چيزي در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب ميشود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلاً موقع آروغ زدن خون يا غذايي كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو برد، بايد قضاي آن روزه را بگيرد، و بنابر احتياط كفاره جمع هم بر او واجب ميشود.
اگر نذر كند كه روز معيني را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام دهد.
اگر به گفته كسي كه ميگويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب ميشود. ولي اگر خبر دهنده عادل بوده، فقط قضاي آن روزه واجب است.
كسي كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براي فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نميشود، بلكهاگر قبل از ظهر مسافرتي براي او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفاره بر او واجب است.
اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذري مانند حيض يا نفاس يا مرض براي او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است، و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفاره بر او واجب نيست.
اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال، و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.
اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد، و اگر زن به جماع راضي بوده، بر هر كدام يك كفاره واجب ميشود.
اگر زني شوهر خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كار ديگري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، واجب نيست كه كفاره روزه شوهر را بدهد.
اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود كه روزهدار است جماع كند، چنانچه به طوري زن را مجبور كرده باشد كه از خود اختياري نداشته باشد، و در بين جماع زن راضي شود، بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد، و اگر با اراده و اختيار عمل را انجام دهد، اگرچه مجبورش كرده باشد، مرد بايد كفاره خودش و زن را بدهد.
اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب ميشود، و روزه زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل ميكند بجا آورد، كفاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.
كسي كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نميگيرد، نميتواند زن روزهدار خود را مجبور به جماع كند، ولي اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد كفارهاش را بدهد.
انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهي كند، ولي لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزي بر آن اضافه نميشود.
كسي كه بايد براي كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسي دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولي چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود ميدهد يا به آنها ميخوراند، ميتواند براي هر يك از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
كسي كه قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، و اگر نميتواند بنابر احتياط واجب بايد سه روز پي در پي روزه بگيرد.
جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است
در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
اول: آنكه روزهدار در روز ماه رمضان عمداً قي كند. دوم: آنكه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه قبلاً گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. سوم: عملي كه روزه را باطل ميكند بجا نياورد، ولي نيت روزه نكند يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. چهارم: آنكه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابتيك روز يا چند روز روزه بگيرد. پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاي آن روزه بر او واجب است. ولي اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح شده و چيزي بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست، بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم: آنكه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنكه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخي ميكند و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنكه به گفته كسي ديگر كه عادل باشد افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنكه در هواي صاف به واسطه تاريكي يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولي اگر در هواي ابري به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست. دهم: آنكه براي خنك شدن، يا بي جهت مضمضه كند، يعني آب در دهان بگرداند و بياختيار فرو رود، ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه كند و بياختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
اگر غير آب چيز ديگري را در دهان ببرد و بياختيار فرو رود، يا آب داخل بيني كند و بياختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
مضمضه زياد براي روزهدار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه، بياختيار يا از روي فراموشي آب وارد گلويش ميشود، نبايد مضمضه كند.
اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه، نميتواند افطار كند، ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم ميتواند كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد.
احكام روزه قضا
اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاي وقتي را كه كافر بوده قضا نمايد، ولي اگر مسلماني كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزههاي وقتي را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
روزهاي كه از انسان به واسطه مستي فوت شده بايد قضا نمايد، اگرچه چيزي را كه به واسطه آن مستشده براي معالجه خورده باشد، بلكه اگر نيت روزه كرده و مستشده و در حال مستي روزه را ادامه داده تا از مستي خارج شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام كند و بعداً قضا نمايد.
اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، ميتواند مقدار كمتر را كه احتمال ميدهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نميداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، ميتواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسي هم كه نميداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، ميتواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاي ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيستو ششم، ميتواند مقدار كمتر يعني پنج روز را قضا كند.
اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاي هر كدام را كه اول بگيرد مانعي ندارد، ولي اگر وقت قضاي رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، بايد اول، قضاي رمضان آخر را بگيرد.
اگر قضاي روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نكند روزهاي را كه ميگيرد قضاي كدام رمضان است، قضاي سال اول حساب ميشود.
كسي كه قضاي روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاي روزه او تنگ نباشد، ميتواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
اگر قضاي روزه ماه رمضان شخص ديگري را گرفته باشد، اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزههايي را كه نگرفته، براي او قضا كنند، اگر چه مستحب است.
اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاي روزههايي را كه نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براي هر روز يك مدكه تقريباً ده سير است طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. ولي اگر به واسطه عذر ديگري، مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند، روزههايي را كه نگرفته، بايد قضا كند، و احتياط مستحب آن است كه براي هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
اگر به واسطه مرضي روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد، بايد روزههايي را كه نگرفته، قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض، عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزههايي را كه نگرفته، بايد قضا كند.
اگر در ماه رمضان به واسطه عذري روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي وقت عذري پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، بلكه اگر موقعي كه عذر دارد، تصميم داشته باشد كه بعد از برطرف شدن عذر روزههاي خود را قضا كند، و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگي وقت عذر پيدا كند، بايد قضاي آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براي هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.
اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد و براي هر روز از سالهاي پيش يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
كسي كه بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، ميتواند كفاره چند روز را به يك فقير بدهد.
اگر قضاي روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آن را بجاآورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند و چنانچه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را بجانياورد، براي هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است.
اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد و در روز كاري كه روزه را باطل ميكند انجام دهد، مثلاً چند مرتبه جماع كند، يك كفاره كافي است.
بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه او را بجا آورد، ولي قضاي روزه مادر بر پسر واجب نيست.
اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگري را مانند روزه نذر نگرفته باشد، بايد پسر بزرگتر قضا نمايد.
احكام روزه مسافر
مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعتبخواند،نبايد روزه بگيرد و مسافري كه نمازش را تمام ميخواند، مثل كسي كه شغلش مسافرت، يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.
مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولي اگر براي فرار از روزه باشد، مكروه است.
اگر غير روزه رمضان روزه معين ديگري بر انسان واجب باشد، بنا براحتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت كند و اگر در سفر باشد، بايد قصد كند كه ده روز در جايي بماند و آن روز را روزه بگيرد، ولي اگر نذر كرده باشد روز معيني را روزه بگيرد، ميتواند در آن روز مسافرت نمايد.
اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نميتواند آن را در سفر بجا آورد. ولي چنانچه نذر كند كه روز معيني را در سفر روزه بگيرد، بايدآن را در سفر بجا آورد. و نيز اگر نذر كند روز معيني را چه مسافر باشد يا نباشد،روزه بگيرد، بايد آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.
مسافر ميتواند براي خواستن حاجت، سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبي بگيرد.
كسي كه نميداند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد، روزهاش باطل ميشود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش صحيح است.
اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند كه روزه مسافر باطل ميباشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است.
اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند، و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، وقتي به حد ترخص برسد، يعني به جايي برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، بايد روزه خود را باطل كند، و اگر پيش از آن روزه را باطل كند، بنابر احتياط كفاره نيز بر او واجب است.
اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه كاري كه روزه را باطل ميكند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نيست.
اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
مسافر و كسي كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملاً خود را سير كند.
كساني كه روزه بر آنها واجب نيست
كسي كه به واسطه پيري نميتواند روزه بگيرد، يا براي او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست، ولي در صورت دوم بايد براي هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
كسي كه به واسطه پيري روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد قضاي روزهايي را كه نگرفته بجا آورد.
اگر انسان مرضي دارد كه زياد تشنه ميشود و نميتواند تشنگي را تحمل كند،يا براي او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولي در صورت دوم بايد براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقداري كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزههايي را كه نگرفته قضا نمايد.
زني كه زاييدن او نزديك است و روزه براي حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بايد براي هر روز يك مد طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد و نيز اگر روزه براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنابر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و در هر دو صورت روزههايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد.
زني كه بچه شير ميدهد و شير او كم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بياجرت شير دهد، اگر روزه براي بچهاي كه شير ميدهد ضرر دارد، روزه براو واجب نيست و بايد براي هر روز يك مد طعام، يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد و نيز اگر براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنابر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزههايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولي اگر كسي پيدا شود كه بي اجرت بچه را شير دهد، يا براي شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از كس ديگر كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.
راه ثابتشدن اول ماه
اول ماه به پنج چيز ثابت ميشود:
اول: آنكه خود انسان ماه را ببيند. دوم: عدهاي كه از گفته آنان يقين پيدا ميشود بگويند ماه را ديدهايم و همچنين است هر چيزي كه به واسطه آن يقين پيدا شود. سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديدهايم، ولي اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا شهادتشان خلاف واقع باشد، مثل اين كه بگويند داخل دايره ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نميشود. اما اگر در تشخيص بعضي خصوصيات اختلاف داشته باشند، مثل آن كه يكي بگويد ماه بلند بود و ديگري بگويد نبود، به گفته آنان اول ماه ثابت ميشود. چهارم: سي روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بهواسطه آن اول ماه رمضان ثابت ميشود، و سي روز از اول رمضان بگذرد كه بهواسطه آن اول ماه شوال ثابت ميشود. پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است.
اگر حاكم شرع حكم كند كه اول ماه است، كسي هم كه تقليد او را نميكند، بايد به حكم او عمل نمايد، ولي كسي كه ميداند حاكم شرع اشتباه كرده، نميتواند به حكم او عمل نمايد.
اول ماه با پيشگويي منجمين ثابت نميشود، ولي اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد.
بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نميشود كه شب پيش، شب اول ماه بوده است.
اگر اول ماه رمضان براي كسي ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديدهايم، بايد روزه آن روز را قضا نمايد.
اگر در شهري اول ماه ثابتشود، براي مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكي است.
اول ماه به تلگراف ثابت نميشود، مگر دو شهري كه از يكي به ديگري تلگراف كردهاند نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند تلگراف از روي حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.
روزي را كه انسان نميداند آخر رمضان استيا اول شوال، بايد روزه بگيرد، ولي اگر پيش از مغرب بفهمد كه اول شوال است، بايد افطار كند.
اگر زنداني نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد، و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهي را كه روزه بگيرد صحيح است. بنابر احتياط واجب بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهي كه روزه گرفته، دوباره يك ماه روزه بگيرد. ولي اگر بعد گمان پيدا كرد، بايد به آن عمل نمايد.
روزههاي حرام و مكروه
روزه عيد فطر و قربان حرام است، و نيز روزي را كه انسان نميداند آخر شعبان استيا اول رمضان، اگر به نيت اول رمضان روزه بگيرد، حرام ميباشد.
اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبي حق شوهرش از بين برود، و همچنين اگر شوهر او را از گرفتن روزه مستحبي جلوگيري كند، بنابر احتياط واجب بايد خودداري كند.
روزه مستحبي اولاد اگر اسباب اذيت پدر و مادر يا جد شود، جايز نيست، بلكه اگر اسباب اذيت آنان نشود، ولي او را از گرفتن روزه مستحبي جلوگيري كنند، احتياط واجب آن است كه روزه نگيرد.
اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبي بگيرد، و در بين روز پدر او را نهي كند، بايد افطار كند.
كسي كه ميداند روزه براي او ضرر ندارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر دارد، بايد روزه بگيرد و كسي كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگرچه دكتر بگويد ضرر ندارد، نبايد روزه بگيرد، و اگر روزه بگيرد، صحيح نيست، مگر آن كه به قصد قربت بگيرد و بعد معلوم شود ضرر نداشته.
اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آن كه به قصد قربت گرفته باشد و بعد معلوم شود ضرر نداشته.
كسي كه عقيدهاش اين است كه روزه براي او ضرر ندارد، اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد روزه براي او ضرر داشته، بايد قضاي آن را بجا آورد.
غير از روزههايي كه گفته شد، روزههاي حرام ديگري هم هست كه در كتابهاي مفصل گفته شده است.
روزه روز عاشورا و روزي كه انسان شك دارد روز عرفه استيا عيد قربان، مكروه است.
روزههاي مستحب
روزه تمام روزهاي سال غير از روزههاي حرام و مكروه كه گفته شد مستحب است و براي بعضي از روزها بيشتر سفارش شده است، كه از آن جمله است: 1- پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه، و چهارشنبه اولي كه بعد از روز دهم ماه است و اگر كسي اينها را بجا نياورد مستحب است قضا نمايد، و چنانچه اصلا نتواند روزه بگيرد، مستحب استبراي هر روز يك مد طعام يا 6/12 نخود نقره به فقير بدهد. 2- سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3- تمام ماه رجب و شعبان و بعضي از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد. 4- روز عيد نوروز، روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذيقعده، روز اول تا روز نهم ذيحجه، روز عرفه، ولي اگر بهواسطه ضعف روزه، نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند، روزه آن روز مكروه است، عيد سعيد غدير 18 ذيحجه، روز اول و سوم محرم، ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله ، 17 ربيع الاول، روز مبعثحضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله، 27 رجب و اگر كسي روزه مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر برساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند، مستحب است دعوت او را قبول كند و در بين روز افطار نمايد.
مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل ميكند خودداري نمايد:
براي شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كارهاي كه روزه را باطل ميكند خودداري نمايند: اول: مسافري كه در سفر، كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش يا به جايي كه ميخواهد ده روز بماند، برسد. دوم: مسافري كه بعد از ظهر به وطنش يا به جايي كه ميخواهد ده روز در آن جا بماند برسد. سوم: مريضي كه پيش از ظهر خوب شود و كاري كه روزه را باطل ميكند انجام داده باشد. چهارم: مريضي كه بعد از ظهر خوب شود. پنجم: زني كه در بين روز از خون حيض يا نفاس پاك شود. ششم: كافري كه در روز ماه رمضان مسلمان شود.
مستحب است روزهدار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند، ولي اگر كسي منتظر اوستيا ميل زيادي به غذا دارد كه نميتواند با حضور قلب نماز بخواند، بهتر است اول افطار كند. ولي به قدري كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن بجا آورد.